نسیم عشق

عشق، سامان دادن به بی نظمی احساس و برهم زدن نظام عقل است

نسیم عشق

عشق، سامان دادن به بی نظمی احساس و برهم زدن نظام عقل است

قاصدک (پند و نثر های نغز)

 

آدمها دو گونه اند: آنان که تنها به صعود نگاه می کنند، و آنان که از نگاه صعود می کنند 


 زندگی را آنگونه که هست دوست داشته باش و آنگونه که دوست داری زندگی کن 


 آدمها دو گونه اند: آنها که دنیا تغییرشان می دهد و آنها که دنیا را تغییر می دهند
 

 هنر، پیروزی نیست، هنر کنار آمدن با شکست است و این عین پیروزی است 
 

زندگی ذره ذره جان آدمی را می گیرد، اما خونش می افتد به گردن مرگ
 

 پنجره های دلت را جایی بگشا که می دانی سرشار از هوای تازه است
 

 آنان که در زندگی شکست خورده اند شکست دادن را می آموزند
 

 چشمها زبان دومند وقتی که واژه های اشک سرازیر می شوند
  

 کار امروز را به فردا مسپار، امروز فردای همان دیروز است
 

 هنر، با زندگی ساختن نیست، هنر، زندگی را ساختن است
 

 آنان که عشق می ورزند، به عشق ورزیده شدن می ارزند
 

 صداقت آینه زمانی زیباست که زیبارویان به آن نگاه کنند
 

 نفرت خاکستری ست که از آتش عشق بر جا می ماند 


 عشق، میدان مشاعره است و ازدواج میدان مشاجره! 


 داشتن دوست مهم نیست، دوست داشتن مهم است
 

 مثل چشم باش، همه را ببین جز خویش را
 

 آسمانی باش برای آنان که پرنده می شوند 

 

 تنها (نون) است که قانون را می سازد
 

 تنها در کلاس عشق، غیبت جایزست 

مهر مادری

 

 برنده جایزه چهاردهمین جشنواره بین المللی کارتون و انیمیشن   سئول - کره ۲۰۱۰  

 

(مهر مادری) 

  

 

      تا دعــای تو نباشد ثمـری نیـست مرا          ای که با رمز دعایت خطری نیست مرا 

 

     بی دعای تو به رویم همه درها بسته           با دعـای تو ولی بسته دری نیـست مرا 

        

آوای تنهایی

  

                               مترسک به گندم گفت: مرا برای ترساندن آفریدند 

 

  اما من تشنه عشق پرنده ای شدم که سهمش از من گرسنگی بود 

 

      

 

 باشد که نباشیم و بدانند که بودیم             بودیم ولی کسی پاس نمیداشت که هستیم  

 

                 مترسک به کلاغ گفت: هر چه میخوای نوکم بزن ولی تنهام نزار

   

   

 

چشم مستت به پاکی دریاست       قهر و نازت برای من زیباست 

  

با تو هیچ از خدا نمی خواهم       با تـو بــودن برای من دنیـاست 

 

 

 

  کدامین شاخه گل را بخاطر مرامت تقدیمت کنم که وجودت عطر تمام گلهاست  

   

ناز لبت چشیده ام یاد شکر نمی کنم           تا تو فرشته منی یاد دگر نمی کنم

 

   

الگوی صحیح مصرف

 

    با رعایت الگوی صحیح مصرف، آب را به دیگران هدیه دهیم 

   

                          

                           

                          

                          

                          

فواید بغل کردن

 

 

     برای صرفه جویی در انرژی بسیار خوب است (گرما را حفظ می کند) 

        

     از نظر اکولوژیکی خوب است (محیط را خراب نمی کند) 

 

  استرس و فشارهای عصبی را کاهش می دهد  

 

  یک جایگزین عالی برای بی بند و باری است  

    

   حس نوع دوستی شما را تقویت می کند  

 

    فضاهای خالی زندگی را پر میکند 

 

     دریچه احساساتتان را باز می کند 

  

     به هیچ ابزار خاصی نیاز ندارد 

 

      روند پیر شدن را کندتر می کند  

 

     روزهای شاد را شادتر می کند 

 

      احساس خوبی به شما می دهد  

 

     اعتماد به نفس را بالا می برد 

 

     با بیخوابی مبارزه می کند 

 

     اشتها را فرو می نشاند 

 

      بر ترس غلبه می کند 

یک لحظه تأمل

 

نگذار کسی یک اولویت در زندگی تو بشه، وقتی فقط یک انتخاب در زندگی اونی 

 

یک رابطه بهترین حالتش وقتیه دو طرف در تعادل باشند 

 

هیچوقت شخصیت خودت رو برای کسی تشریح نکن  

 

چون کسی که تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره  

 

و کسی که ازت بدش بیاد باور نمی کنه. 

 

وقتی دائم میگیم گرفتارم، هیچوقت آزاد نمیشی 

 

وقتی دائم میگی وقت ندارم، بعد هیچ وقت زمان پیدا نمی کنی 

 

وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی، اونوقت فردای تو هیچوقت نمیاد.

 

وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم، ما دو تا انتخاب داریم: 

 

برگردیم بخوابیم و رؤیا ببینیم، یا بیدارشیم و رؤیا هامون رو دنبال کنیم 

 

ما کسایی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم 

 

ما گریه می کنیم برای کسایی که به فکرمون نیستن 

 

و ما به فکر کسایی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن 

 

این حقیقت زندگیه، عجیبه ولی حقیقت داره 

 

اگر این رو بفهمی هیچوقت برای تغییر دیر نیست 

 

وقتی تو خوشی و شادی هستی، عهد و پیمان نبند 

 

وقتی ناراحتی جواب نده، وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر 

 

دوباره فکر کن، عاقلانه رفتار کن 

 

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست، امتحان ریشه هاست. 

 

 ریشه هم هرگز اسیر باد نیست  

 

 زندگی چون پیچک است، انتهایش می رسد پیشه خدا 

    

نصیحت

 

در دنیایی که چراگاه (چراها) ست، ما نه برای گرفتن پاسخ، بلکه برای افزودن (چرایی)  دیگر آمده ایم، در این چراگاهِ (چراها) جایی برای پریدن نیست، تنها آنها که برای چریدن آمده اند، بَرَنده اند، و آنها که بازنده اند، پرنده اند، افسوس که ما را نه حال چریدن است و نه بال پریدن!    

 

در زندگی روی هیچ کس جز ماشین حساب، حساب نکن!   

 

ستاره افولی دارد و طلوعی، آسمان شو تا ماندگار شوی   

 

کاخ را از آنطرف که بخوانی خاک می شود 

 

دستم نمک نداشت، زندگی بی مزه شد 

 

از آنکه به تو نزدیک می شود دوری کن، سیل هرچه نزدیکتر می شود ویران کننده تر است 

 

زندگی پاس کردن درس های روزگارست و تنها کلاسی ست که در آن بدون اجازه وارد می شویم و بدون اجازه خارج، مرگ یعنی پایان نامه  

 

احساس شاپرک ها

 

کاش وقتی زندگی فرصت دهد، گاهی از پروانه ها یادی کنیم 

 

کاش بخشی از زمان خویش را، وقف قسمت کردن شادی کنیم 

  

کاش وقتی آسمان بارانی است، از زلال چشمهایش تر شویم 

 

وقت پائیز از حجوم دست باد، کاش مثل پونه ها پرپر شویم 

 

کاش دلتنگ شقایق ها شویم، به نگاه سرخشان عادت کنیم 

 

کاش شب وقتی که تنها می شویم، با خدای یاس ها خلوت کنیم 

 

کاش گاهی در مسیر زندگی، باری از دوش نگاهی کم کنیم 

 

فاصله های میان خویش را، با خطوط دوستی مبهم کنیم 

 

کاش مثل آب مثل چشمه سار، گونه نیلوفری را تر کنیم 

 

ما همه روزی از اینجا می رویم، کاش این پرواز را باور کنیم 

 

کاش با حرفی که چندان سبز نیست، قلب های نقره را نشکنیم 

 

کاش هرشب با دو جرعه نور ماه، چشم های خفته را رنگی کنیم 

 

کاش بین ساکنان شهر عشق، رد پای خویش را پیدا کنیم 

  

کاش با الهام از وجدان خویش، یک گره از کار دل ها وا کنیم 

 

کاش رسم دوستی را ساده تر، مهربانتر آسمانی تر کنیم 

 

کاش در نقاشی دیوارمان، شوق ها را ارغوانی تر کنیم 

 

کاش اشکی قلبمان را بشکند، با نگاه خسته ای ویران شویم 

 

کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند، ما بجای ابر ها گریان شویم 

 

کاش وقتی آرزویی می کنیم، از دل شفاف مان هم رد شود 

 

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد، حرف های قلب مان را بشنود 

 

 

قاصدک

 

 خاک تنها دوستی ست که تو را نسنجیده در آغوش می کشد 

 

من به اعتماد معتاد بودم آنقدر تر‌َک خوردم تا ترک کردم  

 

در انتظارم نگذار، این ست چیزی که از تو انتظار دارم 

 

تنها کسی که به حال شاعر اشک می ریزد خودکارست  

 

تنها شعری که برای سرودنش فکر نمی کنم عشق است 

 

 آنهایی که حق دیگران را می خورند، همیشه گرسنه اند   

 

 خواستم سکوت را بشکنم، ترسیدم دیگر جوش نخورد   

 

وقتی سفره دلم را باز کردم، همه گرسنه بودند 

 

 حوصله ام سر رفت زیرش را خاموش کردم  

 

 برق چشمهایت مرا گرفت، قلبم اتصالی کرد 

 

 آسمانی باش برای آنان که پرنده می شوند 

   

  عُمر، تنها مسافری ست که بر نمی گردد 

 

  دلم تنگ بود، یک سایز بزرگتر گرفتم 

 

 

در وصف زن ذلیلان محترم

  

      الهی به مردان در خانه ات                به آن زن ذلیلان فرزانه ات 

 

      به آنانکه با امر روحی فداک              نشینند و سبزی نمایند پاک 

 

      به آنانکه از بیخ و بن زی ذیند             شب و روز با امر زن می زیند 

 

      به آنانکه مرعوب مادر زنند               ز اخلاق نیکوش دم می زنند 

 

      به آن شیر مردان پا پیشبند                 که در ظرف شستن به تاب و تبند  

 

      به آنانکه در بچه داری تکند               یلان عوض کردن پوشکند 

 

      به آنانکه بی امر و  اذن عیال             نیاید در از جبیشان یک ریال 

 

      به آنانکه با زوق و شوق تمام             به مادر زن خود بگویند: مام 

 

      به آنانکه دارند با افتخار                   نشان ایزو...نه (زی ذی نه هزار)

 

      به آنانکه دامن رفو می کنند               ز بعد رفویش اتو می کنند 

     

      به آنانکه در گیر سوزن نخند             گرفتار پخت و پز و مطبخند 

    

      به آن قرمه سبزی پزان قدر              به آن مادران به ظاهر پدر 

 

      الهی به آه دل زن ذلیل                    به آن اشک چشمان ممد سبیل 

 

      به تنهای مردان که از لنگه کفش        چو جیغ عیالاتشان شد بنفش 

 

      که ما را بر این عهد کن استوار         از این زن ذلیلی مکن برکنار 

 

      به زی ذی جماعت نما لطف خاص      نفرما از این یوغ ما را خلاص