ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مترسک به گندم گفت: مرا برای ترساندن آفریدند
اما من تشنه عشق پرنده ای شدم که سهمش از من گرسنگی بود
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم بودیم ولی کسی پاس نمیداشت که هستیم
مترسک به کلاغ گفت: هر چه میخوای نوکم بزن ولی تنهام نزار
چشم مستت به پاکی دریاست قهر و نازت برای من زیباست
با تو هیچ از خدا نمی خواهم با تـو بــودن برای من دنیـاست
کدامین شاخه گل را بخاطر مرامت تقدیمت کنم که وجودت عطر تمام گلهاست
ناز لبت چشیده ام یاد شکر نمی کنم تا تو فرشته منی یاد دگر نمی کنم
سلام دوست خوبم
خیلی با حال نوشتی
اونقدر مطلبت خوب بود که منقلب شدم
ممنونم از لطفت
آدمک آخر دنیاست بخند.
ممنون که به کلبه کوچک من سر زدین.
به آرزوهای قشنگتون برسین
رویا
kheyli ghashang bud
damt garm
سلام.
بیچاره مترسک!دلم میسوزه براش،همیشه تنهاست!
چه عکس های قشنگی گذاشتی
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
جویای احوالتون هستم.